بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
.
.
.
.
با توگفتم حدر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم
تو ,کوچه ,باز ,توگفتم ,حدر , ,آن کوچه ,باز از ,از آن ,با توگفتم ,توگفتم حدر
درباره این سایت